۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

تمنا کنم تو را


سلام دوستان گلم؛ هر هفته جمعه ها می خواهم یک شعر به شما هدیه کنم. انتخابی از کتابهای مختلف برایتان می گذارم. این اولیش یک کتابه به نام باغ کوچکی از عرفان، از حیدر ((معجزه)) تهرانی که اولین شعر این کتاب با عنوان تمنا کنم تو را، است.
تقدیم به شما؛
از هر طرف بجلوه تماشا کنم تو را****در دل نظر بطلعت زیبا کنم تو را
جانرا فدای جلوة سیما کنم تو را****کی رفته ای ز دل که تمنّا کنم تو را
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
(پیدا بود تجلّی ذات تو همچو نور****نور خدا نموده ز مهر رخت ظهور)
با روی تو تمام جهانست همچو طور****غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا تو را
چون بوی گُل شمیم تو باشد بهر چمن****باشد حدیث و صف تو هر جا در انجمن
ای آنکه باشدت بدل آشنا وطن****با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
هر کس که خاک راه تو شد سر فراز شد****دلهای پاک با تو براز و نیاز شد
تا بر زخم دری ز حریم تو باز شد****چشمم بصد مُجاهده آئینه ساز شد
تا من بیک مشاهده شیدا کنم تو را
(داری تو دست قدرت یزدان در آستین****هم آسمان بامر تو برپاست هم زمین)
هستی اگر چه با همه خلق جهان قرین****بالای خود در آینه چشم من ببین
تا با خبر ز عالم بالا کنم تو را
دل میبری ز دست خلایق بدلبری****مفتون حسن خویش کنی حوری و پری
چون عقل و هوش مؤمن و ترسا تو میبری****مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
ای گل چو خار باغ توام زیب گلشنم****تو شهریار حسنی و دلداده ات منم
تا بنگرد جمال تو را چشم روشنم****خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم
خورشید کعبه ماه کلیسا کنم تو را
سروی باعتدال قدت نیست در چمن****داری بدوش ماه من آن زلف پرشکن
حیران شوی در آینه بر حسن خویشتن****گرافتد آن دو زلف چلیپا بدست من
چندین هزار سلسله بر پا کنم تو را
آئی اگر شبی ز وفا کنار من****آید بسر ز وصل رخت انتظار من
یابد قرار از تو دل بیقرار من****زیبا شود بکار گه عشق کار من
هرگه نظر بطلعت زیبا کنم تو را
خواندم ز خطّ و خال تو دستور عاشقی****باشد مرا وصال تو منظور عاشقی
دادی مرا بدست چو منشور عاشقی****رسوای عالمی شدم از شورِ عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
هر جا که بگذری و به هر سو نظر کنی****دلهای عاشقان همه زیر و زبر کنی
آفاق راز فتنه پر از شور و شرّ کنی****با خیل غمزه گر بوثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف آرا کنم تو را
(چون تیر عشق سینه ما را هدف گرفت****خوش (معجزه) طریقه شاه نجف گرفت)
دُّر سخن ز سینة همچون صدف گرفت****نظمت بمدح شاه فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارکِ شَعرا کنم تو را

هیچ نظری موجود نیست: